۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

وقت طلاست

مدتی قبل این جمله را در کتابی که یادم نیست کدام کتاب بود خواندم : "زمان از میان دست هایمان همچون ذرات ماسه سر می خورد و هرگز باز نمی گردد."

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

مرگ

امروز سعی داشتم برگه های تلنبار شده ام را مرتب کنم و به قول معروف میزم را حسابی بتکانم و تکلیف کاغذهای بینوا را مشخص کنم.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

روز سیاه

صبح است از خواب بیدار می شوم، امروز قرار است پروژه ام را تحویل بدهم و خلاص.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

درس عبرت

یکی از موضوعات مورد بحث در وبینار اهل نوشتن دیروز معضلی به نام عادت به انجام همزمان چند کار بود، استاد توضیح می دادند که چقدر این شیوه روی عملکرد و بهره وری ما تاثیر منفی دارد.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

قضاوت زود هنگام

نزدیک های غروب بود و پارک تقریبا شلوغ، کنار هر وسیله بازی چندتا بچه با شور و هیجان برای سوار شدن صف کشیده بودند. من و فاطمه خانم در صف تاب منتظر بودیم تا دو دختر بچه که حاضر نبودند دل از تاب بکنند پیاده شوند.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

کارت خالی

ساعت از 8 صبح گذشته بود که بعد از یک پیاده روی اساسی از آزمایشگاه به نانوایی محل رسیدم. دو مرد و یک زن در صف ایستاده بودند. من که رسیدم شاگرد نانوایی نان دو مرد را تحویل داد و به سمت دستگاه کارت خوان رفت.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه