گاهی برخی جملات عجیب ذهن را به چالش می کشند چنانکه تا ابد در ذهنت در گوشه ای ماندگار میشوند. مانند این جمله که نمی دانم از زبان چه کسی جاری شده ؛ ولی حسابی ذهن من را قلقلک داده است " یک قانونی است که می گوید: تو الان گذشتهی آیندهات هستی پس جایی برای پشیمانی نگذار". به این جمله که فکر می کنم به یاد تکتک روزهایی می افتم که در اضطراب فردا و آینده بودم و زمانی که به آن رسیدم چنان در آن ذوب شدم که فراموش کردم امروزیی که من در آن هستم همان فردایی است که منتظر آمدنش بودم تا زندگی را بسازم و بدون اینکه از آن بهرهای ببرم باز به فرداهایی می اندیشم که قرار است بیایند تا من در آنها به معنای واقعی زندگی کنم. اما هر روز چنان غرق آینده می شوم که فراموش می کنم فردا با طلوع خورشید امروز من دیروز می شود و من در حسرت دیروز با کوله باری از ای کاشهایی که هر روز سنگین تر می شود در جستجو فرداها حرکت میکنم
دستهبندی
-
مکالمات من و دخترم
(۲) -
یادداشت های من
(۱۴) -
داستانک
(۱) -
خاطرات من
(۱)
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.